مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان

ساخت وبلاگ
« مرد دم در کلبه ایستاد و به دو سوار که از تپه ی رو به رو پایین می آمدند، خیره شد. چند دقیقه قبل، از پشت میز ناهار خوری سایه ی آنها را که از دور دید، خود را به در رساند. انتظار آمدن شان را داشت، اما نه به این زودی». خواندن سطور بالا را تازه شروع کرده بودم. مثل همیشه که از همه جا و همه کس می بُرم و سنگینی عالم و آدم را روی قلبم احساس می کنم، پناه می برم به داستان ها و رمان ها و اندیشه و خیالات نویسنده ها، و در دنیایی که ساختند و پرداختند بی هدف چرخ می زنم. گاهی نمی دانم که چرا می خوانم؟ و گاه می دانم اما نمی دانم چه می خوانم؟ چه کتاب هایی خواندم که جز شبح و سیاهی ها چیزی ازشان در ذهنم باقی نمانده، و چه شخصیت ها و خطوط کلی کتاب ها که هیچ سایه ای بر فکرم نینداختند.هر بار از اول می خواهم شروع کنم. اولی که بدانم چرا و چه می خوانم. و هر بار این اول را گم می کنم. به مرگ می گیرم، که به تب بمیرم، اما جز مرگ هیچ شروعی نمی بینم. «یکی از آن دو مرد سوار بر اسب سر تا پا سیاهی بود که لکه سفیدی به اندازه ی کف دست روی پیشانی داشت. و دیگری سوار بر اسب سر تا پا سفیدی بود که لکه های سیاه پایین چهار پای اسب دیده می شد.دو سوار انگار عجله ی برای رسیدن نداشتند و آرام آرام به سمت مرد و کلبه اش می آمدند». مرگ را همه پایان زندگی می شمارند، اما هستند کسانی مثل من که آن را شروعی بدانند برای ماجراهایی که هیچ وقت دوباره تکرار نمی شوند. اما نکته دقیقا همین جاست؛ شروع چه چیزی؟ خسته ای از زندگی، و پناهنده ای به مرگ، چه چیزی را باید شروع کند؟ درد هایی که همیشه همراهش بود، و رنج های بودنِ همیشگی شان خود عذابی سوای جایگزینی هر چند وقت یک بارشان. دردی به دردها، و رنجی به رنج ها و عذابی به عذاب ها اضافه شد؛ شروع مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 5:39

آقا اسماعیل بعد از عمری کار فنی و درست کردن آبگرمکن ها و بخاری ها و کولر آبی های خانه های مردم، به این نتیجه رسیده بود که شأن و جایگاه اجتماعی درخوری ندارد، به خصوص حالا که چند سالی می شد به لطف دانشگاه آزاد و شهریه و البته کمی تلاش، مدرک کارشناسی را به دست آورده بود. با درآمدی که از کار های فنی داشت، خانه و ماشین خریده بود و صبح به صبح بچه هایش بدون نان گرم، روزشان را شروع نمی کردند و صبحانه نمی خوردند. با تمام اینها اما شأن و جایگاه اجتماعیِ درخور را احساس نمی کرد و به دنبال کار اداری بود. بعد از مدت ها جستجو بالاخره به لطف مدرکش، کاری مناسب با رشته اش؛ حقوق، در دانشکده ی حقوق فلان دانشگاه برای خود دست و پا کرد، کارمندِ قراردادی ساعتی، که در اولین بند قراردادش آمده بود: دانشگاه هر وقت که لازم ببیند می تواند قرارداد را فسخ کند و کارمند حق ندارد مسئولیت محوله را ترک کند و چنانچه ضرری ناشی از ترک وظیفه به دانشگاه وارد شود، کارمند مربوطه ضامن جبران ضرر است.البته نباید فراموش کرد که این بند با این الفاظ در قرارداد نیامده است، اما مضمون آن قطعا همین است که برای شما روایت کردم.آقا اسماعیل، قرارداد را خوانده و نخوانده امضا کرد و رسما کارمند شد، کارمندِ قراردادی ساعتی. و از این به بعد هر کسی که از او بپرسد: کارت چیه؟ با سری بالا و سینه ای سپر، شِق و رِق، با صلابت و اطمینان خاطر و بدون هیچ سرشکستگی و سرافکندگی، جواب می دهد: کارمند دانشگاهِ فلان.خودش که می گوید: اصلا همین که بگویی کارمندِ دانشگاه، این عبارت دهن پُر کنه، پرستیژ -این کلمه را هم از وقتی کارمند دانشگاه شده، افتاده سرِ زبانش- پرستیژ خاصِ خودش رو داره و بقیه به چشم دیگه ای نگات می کنن. انگار به آدم این حس رو القا میکنه که مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 5:39

جمله ی «من از تک تک شما یاد می گیرم» نقل و نبات صحبت های آقا اسماعیل است. به خصوص وقتی که کاری را اشتباه انجام می دهد و یکی از جمع، کار درست را به او یادآوری می کند؛ «من از تک تک شما یاد می گیرم». در وهله ی اول و بدون هیچ سابقه ی آشنایی، این جمله از مردی با سر و ریش سفید، آدمی را به تواضع و فروتنی گوینده رهنمون می سازد، اما تکرار مداوم آن طی آن چند روز و چند ماه، پیش و بیش از فروتنی، نشان سادگی، و بعد از مدتی طولانی دلیلِ بلاهت و جهالت است!!! این سخن اینجا درست است که «هر کسی را بهر کاری ساختند»؛ هر چقدر که آقا اسماعیل از جوشکاری و کاشی کاری و لوله کشی و تعمیر آبگرمکن و بخاری و کولر سر در می آورد، از کار با کامپیوتر و بررسی پایان نامه و نوشته، عاجز و ناتوان و سردرگم. مدام باید از این و آن سوال می کرد و می پرسید تا به نتیجه ای برسد و هر بار؛ «من از تک تک شما یاد می گیرم».این جمله تنها جمله ای نیست که مدام ورد زبان آقا اسماعیل است. حرف از ازیاد نسل و ازدواج مجدد در رتبه ی بعدی صحبت های او است؛ «سه تا بچه کمه، دوتا دختر و یک پسر خوبه ها، اما کمه. باید نسل آدم از طریق فرزندان مختلف ادامه پیدا کنه که چند نسل بعد، اگر نه یک طایفه، حداقل یک شاخه از طایفه به نام آدم باشه. من دیر ازدواج کردم، درست، اما خانمم هم چند سال من رو عقب انداخت. اوایل که ازدواج کردیم، دانشجو بود و به بهانه درس و دانشگاه، سه-چهار سالی مخالف بچه دار شدن بود، وگر نه من با چهل و پنج سال سن الآن باید شیش-هفت تا بچه داشته باشم. الان هم که درگیر درس و بحثه و ارشدش رو میخواد بگیره، مدام سرش تو لب تابه و هر چقدر بهش میگم بیا... قبول نمی کنه. خب منی که تمام راه ها به روم بسته اس، چاره ای ندارم جز زن دوم دیگه».این حرف ه مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 5:39

همیشه دوست داشتم جایی زندگی کنم که وقتی صبح ها درِ خانه را باز کنم رطوبت هوا همراه با بوی علف های تازه مشامم را پر کند و نم رطوبتی روی صورتم بنشیند و صدای آبی که از چشمه ای زیر کوه جریان پیدا می کند و در بستری کوچک راه خود را می گیرد، گوش هایم را نوازش دهد. خانه ام اگر چوبی بود قطعا عیشم کامل می شد و خوشی زندگی با تمام وجود به من رو می کرد.

ادامه مطلب
مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10

درختی تناور و سرسبز، با خون شهدایی که از ریشه تا تنه و برگش، در آن جریان دارد، و مقاوم در برابر تبرهای تبر به دست ها و موریانه هایی که کنه وار به آن چسبیده اند و در آن می لولند.

 

اللّه أکبر برای تولدت
اللّه أکبر برای بودنت
اللّه أکبر برای ماندنت

مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 90 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10

امام جواد علیه السلام:عِزُّ المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ؛عزّت مؤمن در بى‏ نیازى او از مردم است. تحف العقول ص 89    نمِ اشکی گوشه ی چشم های ریز مادر پیر و گیس سفیدش با آن صورت چروکیده و دماغِ کوفته قلقلی، چکید و «خدایا شکرت» زیر لبی گفت. - پسرم! بالاخره از دم درِ دکه ایستان «از صبح خروس خون تا بوق سگ» راحت میشی. خوشحالم برات. برو برا من خدا بیامرزی بفرس که با اصرار و فدایت شوم و قربونت برم هایم، دیپلم گرفتی، و گرنه اگه به بابات بود که از همون اول می گف: بیاد بغل دس خودم وایسه تو دکه. خدا بیامرز مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 125 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10

عَنْ  أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَنْ  أَبِیهِ عَنْ  آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ  رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: أَنَا وَ  عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَقَدْ أَنْکَرَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کمال الدین و تمام النعمة، للشیخ الصدوق، باب 24، ح 7(ج1، ص261) امام رضا علیه السلام از پدران خود نقل کرده اند که، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: من و علی دو پدر ای مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 150 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10

قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله : حُبُّکَ لِلشَّیْ ءِ یُعْمِی وَ یُصِمُ . (من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص: ۳۸۰) پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: عشق تو به چیزی کور و کر می کند(تو را). ماشین ها بی آنکه سرعت خود را کم کنند به فلکه نزدیک می شدند. دیوانه تر از ماشین ها رضا بود که جلوتر از من تند قدم بر می داشت و به قول گفتنی تو شکم شان می رفت. دادم زدم: چه خبرته رضا؟!! آروم تر بابا، مگه ماشینا رو نمی بینی؟!دست راستش را در هوا پرتاب کرد و با یک حالت بی خیالی گفت: حاجی! ما شوفریم. ادامه مط مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 115 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10

وَ قَالَ (علیه السلام):کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ.نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت 285و درود خدا بر او، فرمود:آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلت اند، و آنان که مهلت دارند کوتاهى مى ورزند. بعد از چند روز موندن تو کوه های لخت و کم بوته ی اطراف شهر تخت، جایی که از کوه فقط ارتفاع و بلندی و بوته های گله به گله ی همه جا پرت شده را دارد، و جایی که از سرما خبری نیست، چه برسد به سفیدی برف، و نهایت خنکی اش این است که، غروب یکهو انگار که همه چیز عا مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 107 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10

یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ * الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ* فِی أَیِّ صُورَةٍ مَّا شَاءَ رَکَّبَکَ ﺍﻱ ﺍﻧﺴﺎﻥ ! ﻪ ﻴﺰﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺮﻭﺭﺩﺎﺭ ﺑﺰﺭﻮﺍﺭﺕ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ * ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﻣﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﻣﺘﻌﺎﺩﻝ ﻭ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ * ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻧﻘﺶ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺮﺩ. (الإنفطار / 6-8)   #ماجرای_اول_فیلسوفک_و_داداش   سوال نوید به نظرم منطقی می آمد، هر چند که من با او مخالفت کردم و در مقابلش جبهه گرفتم. اما از وقتی که این صحبت ها را شنیدم، م مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان...ادامه مطلب
ما را در سایت مدح حضرت علی اکبر علیه السلام-حبیب الله چایچیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dayasar6 بازدید : 82 تاريخ : شنبه 29 خرداد 1400 ساعت: 21:10